اربعین یک « شروع » است ...
روزهای گذشته دهها پیامک از دوستان دور و نزدیک به من رسید که ضمن خداحافظی برای سفر پیاده روی اربعین در کربلا ، حلالیت می طلبیدند.
داشتم درباره مطلب اربعین دنبال یک نقطه شروع خوب می گشتم. باز هم به جمله های بسیار پرمفهومی از سید عزیزتر از جانم رسیدم. به قول همان عزیز ، دیدم "حقاً و انصافاً" نه تنها ارزش چند بار خواندن در همان مرتبه اول را دارد، بلکه به اندازه ای استادانه پیام اربعین را بیان کرده که جای قلمفرسایی بیشتر برای همچون من را باقی نمی گذارد:
- اربعین در حادثهی کربلا یک شروع بود؛ یک آغاز بود. بعد از آنکه قضیهی کربلا انجام گرفت- آن فاجعهی بزرگ اتفاق افتاد- و فداکاری بینظیر ابا عبد اللَّه (علیهالسّلام) و اصحاب و یاران و خانوادهاش در آن محیط محدود واقع شد، حادثهی اسارتها پیام را باید منتشر میکرد و خطبهها و افشاگریها و حقیقتگوئیهای حضرت زینب (سلاماللهعلیها) و امام سجّاد (علیه الصّلاة و السّلام) مثل یک رسانهی پرقدرت باید فکر و حادثه و هدف و جهتگیری را در محدودهی وسیعی منتشر میکرد؛ و کرد.
- مبارزه ادامه پیدا کرد؛ راه باز شد. این خصوصیت اربعین است. یعنی در اربعین افشاگری هم هست، عمل هم هست، تحقق هدفهای آن افشاگری هم در اربعین وجود دارد.
- شروع جاذبهی مغناطیس حسینی، در روز اربعین است.
- اربعین به ما درس میدهد، که باید یاد حقیقت و خاطرهی شهادت را در مقابل طوفان تبلیغات دشمن زنده نگهداشت.
و تنها این ابیات زیبا زبان حال من است که در شب و روز اربعین در حرم بی بی فاطمه معصومه (سلام الله علیها) و در جمع صدها هیئت مذهبی عزادار که از عش آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) و نقاط دیگری از ام القرای اسلام آمده اند، با خودم زمزمه کنم :
جا مانده ایم و شرح دل ما خجالت است زائر شدن "پیاده" یقیناً سعادت است
ویزا، بلیط، سهم رفیقان و سهم من آری، فقط پیامک «هستم به یادت» است
یک اربعین غزل به امید عنایتی این بغض من اگر چه خودش هم عنایت است
چیزی برای عرضه ندارم، مرا ببخش تنها غزل نشانه ی عرض ارادت است
ما هیچ، ما گناهکار فقط جان مادرت امضاء کن آخر ، عاقبت ما شهادت است
باشد حسین و کرببلا مال "خوب ها" یک مهر تربت از تو برایم کفایت است