تحویل سال جدید و یادی از سه مهمان سرخنکلا
سال جدید تا ساعاتی دیگر فرا می رسد و بهار طبیعت که امسال رنگ و بوی چادر خاکی بی بی دو عالم حضرت فاطمه ی زهرا (سلام الله علیها) را دارد، آغاز می شود. مردم سرخنکلا نیز همانند همه شهرهای دیگر این لحظات به یاد ماندنی را درکنار خانواده و عزیزانشان سپری می کنند. مخصوصاً آنها که در سال رو به پایان یعنی سال 92 عزیزی را از دست داده اند بر مزار آنها حاضر می شوند و پس از آن اهالی شهر دسته دسته به منزل ایشان رفته و برای اموات تازه گذشته رحمت الهی آرزو می کنند. این کار اخیر، یکی از رسوم پسندیده ای است که در خیلی از جاهای دیگر مرسوم نیست.
اما مردم سرخنکلا چندین سال است که از میان فرزندان حضرت زهرا (سلام الله علیها) یعنی سادات بزرگوار سه مهمان دارند که نه تنها در ایام و ساعتهای پایانی سال آنها را تنها نمی گذارند بلکه در طول سال نیز هر گاه به زیارت اهل قبور می روند، آنها را نیز زیارت می کنند و چه بسا حاجاتی از آنها گرفته یا یا در عهدهای خود با خداوند این سادات بزرگوار را وسیله قرار می دهند.
اگر این روزها نیز سری به مزار سرخنکلا بزنید حتماً خواهید دید که سبزه های عید و گلهای هدیه مردم بر مزار این سادات است.
اولین سید، شهید بزرگوار «سید حسن فتاحی» است که طی سالهای دفاع مقدس و پس از عملیات والفجر 8 به دلیل اشتباه شدن پیکر پاکش با یکی از جوانان سرخنکلا (که بعدها به سلامت از جبهه برگشت) مهمان مردم سرخنکلا شد و ما هر هفته افتخار زیارت مزارش درکنار شهدایمان راداریم.
دومین سید، مرحوم سید علی خادم احمدی معروف به «سید کفاش» است که حدود 28 سال قبل پس از سالها زندگی در سرخنکلا ، به دیار باقی شتافت. تا آنجا که در ذهن دارم، وی پیرمردی نورانی بود که مطابق لباس سنتی مردم خراسان عمامه ای بر سر می گذاشت و مردم به او احترام بسیار می گذاشتند.
اما سید سوم که حتماً شنیده اید حاجت های فراوانی برای مردم سرخنکلا برآورده کرده، مرحومه «سیده سکینه بیگم» است که در گویش محلی سکینه بگم گفته می شود و اتفاقاً برسنگ مزار ایشان نیز به همین شکل نوشته شده. با توجه به اینکه بیش از 50 سال از درگذشت ایشان می گذرد، اطلاعات دقیقی از زندگی ایشان در دست نیست. البته اخیراً یکی از همشهریان خوش ذوق با تهیه پلاکاردی که بر روی میله های مقبره ایشان دیده می شود، اطلاعات مختصری داده است که از همینجا از این همشهری عزیز تشکر می کنیم هر چند که نمی شناسیمش!